شعبانی متنهای ترجمه شده را روی میز گذاشت. مسئول بازبینی هم نشسته بود. منشی پذیرش سفارشات، استاد و مسئول دارالترجمه هم داشتند در مورد کلاسها گفتوگو میکردند. آرام گفت: «بشین جانم! بشین من دلیل رد شدن متنهای شما رو بگم... شما که نباید به این زودی جا بزنی!»...